جدول جو
جدول جو

معنی نفس شماری - جستجوی لغت در جدول جو

نفس شماری
(نَ فَ شُ)
کنایه از حالت نزع. (آنندراج). حالت جان کندن و مردن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نفس اماره
تصویر نفس اماره
در فلسفه نفس شیطانی که انسان را به هواوهوس و کارهای ناشایسته وامی دارد
فرهنگ فارسی عمید
(نَ سِ اَمْ ما رَ / رِ)
نفسی که میل کند به طبیعت بدنی و امر دهد به لذت و شهوات حسی و قلب را به جهت سفلی بکشاند، و آن مأوای بدی ها و منبع اخلاق ذمیه است. (از تعریفات). خواهش طبیعت انسان که به سوی لذات دنیوی باشد، اماره به معنی بسیار امرکننده و سخت حکم کننده است. (از غیاث اللغات) (از آنندراج). روح انسانی را به اعتبار غلبۀ حیوانیت نفس اماره گویند از جهت آنکه صاحب آن را همواره امر به کارهای بد می کند. (فرهنگ مصطلحات عرفا از شرح فصوص ص 10) :
کند مرد را نفس اماره خوار
اگر هوشمندی عزیزش مدار.
سعدی.
تو دانی که مسکین و بیچاره ایم
فروماندۀ نفس اماره ایم.
سعدی
لغت نامه دهخدا
(نَ شِ)
علم النفس. روانشناسی
لغت نامه دهخدا
(فِ شُ دَ)
لحظات را گرامی داشتن. دم را غنیمت دانستن:
دم بی نفس تو برنیارم
در خدمت تو نفس شمارم.
نظامی.
، نفس کسی را شماردن، به دقت مراقب حال او بودن. از مریض و رنجور به شدت مراقب حال او بودن. از مریض و رنجور به شدت پرستاری و مراقبت کردن، نفس های کسی را شماردن، او را تحت نظر داشتن. مراقب اعمال و افکار او بودن. مخفیانه در کار او جاسوسی کردن. او را پاییدن
لغت نامه دهخدا
(نَ سِ سَ)
مراد نفس فلکی است. (فرهنگ علوم عقلی ازشفا ج 2 ص 631 و 643). نفس و نفوس سمائی نفوس افلاک است و نفوس کلیه است. (فرهنگ مصطلحات عرفا ص 401)
لغت نامه دهخدا
(بَشُ)
عمل ضرب (در اصطلاح حساب). (واژه های نو فرهنگستان ایران)
لغت نامه دهخدا
(دی نَ / نِ رَ / رُو)
رقیب. مراقب. گماشته بر کسی که جزئیات حال او را بنگرد
لغت نامه دهخدا
تصویری از نفس سماوی
تصویر نفس سماوی
روان آسمانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نفس شمر
تصویر نفس شمر
رقیب، مراقب
فرهنگ لغت هوشیار